سفر از عقل تا خیال

دلنوشته های یه جوون 25 ساله

سفر از عقل تا خیال

دلنوشته های یه جوون 25 ساله

حال خراب

دوشنبه, ۲ تیر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۶ ب.ظ

اینکه باور کنی هنوز جوان هستی و خیلی زود است برای خسته شدن. اینکه ناامید باشی اما هنوز کسی باشد که دوستش داشته باشی.

اینکه به تنهایی ات پشت کنی چرا که می دانی باید از خودت بیرون بزنی واِلا جا می مانی


اینکه به تاریخ رفته باشی، مُدام تکرار شوی.


اینکه رگی در سینه ات بسوزد وَ ندانی باید نگرانش باشی یا نباشی

.
اینکه بینِ دوستت دارم ها و جدایی ها ایستاده باشی و عقل و دلت بیخیال دورت پچرخند وُ دورت بزنند.
اینکه حرف بزنی، حرف بزنی، حرف بزنی


اینکه لال شوی ناگهان

. لال، لال.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۴/۰۲
مداد سیاه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی